مانی ، زندگی ِ مامانی و بابایی

سلام عشقم . امروز ۷ اسفند ۹۶ و الان دیدم که خانم گرگانی مدیر پیش دبستانیت توی گروه عکس گذاشته . شما و دوستات رفتین تو حیاط و مراحل کاشت لوبیا رو یاد گرفتید . چند روز پیش چند تا دونه لوبیا و یه لیوان یکبار مصرف از مدرسه خواسته بودن و امروز کار عملیشو انجام دادید .عکسهاشو برات میزارم تا یادگاری برات بمونه . قررون اون انگشتای کوچولوت برم که اشاره میکنه به ظرفت 😍😘😘😘😘😘 دوستت دارم مامانی ❤ ...

گل پسری سلااام . شما آهنگهای حامد همایون رو خیلی دوست داشتی و هر وقت که تو ماشین مینشستیم میگفتی حامد همایون بزار ، و به این ترتیب ما چند ماهی فقط همایون گوش میدادیم 😅😅 تا اینکه تو فروردین ۹۶ که ما مسافرت بودیم فهمیدیم که عید تو تله کابین رامسر کنسرت گذاشته و چون ما نبودیم نشد بریم ولی خوب چون شما خیلی دوستشون داشتی حواسمون به کنسرت هاش بود و وقتی فهمیدیم ۱۸ فروردین چالوس کنسرت داره دیگه معطل نکردیم وبلیط گرفتیم . هر چند اولش تو شرایط بلیط نوشته بود از ورود کودکان زیر ۷ سال ممانعت بعمل میاد و ما کلی پرس و جو کردیم و شما هم این وسطا صداتو بغض آلود کردی که پس کی برای من بخونه ای جااان قلب منه آشفته دِر داده مرججان 😂😂😂 القصه بلیطشو خریدیم و ...

سلام عشقم .الان که دارم برات مینویسم گرگان هستیم ‌و اولین روز اسفنده .ساعت ۲۰:۳۹است و شما و بهار مشغول ماشین سواری تو خانه بازی هستید .😜😜 کلی داره بهت خوش میگذره عشقم . امیدوارم همیشه از ته دلت بخندی گلم ❤❤❤ اینجا هم که یه آقای جراح شدی و دل مامانو بردی ‌.انچنان حرفه ای روی مغز مدل کار میکردی انگار واقعیه همه چی 😍😍😍😍 آخ من قربون دکترم برم 💞💞💞💞 ...

عزیزم ما هنوز گرگانیم و امشب خونه عمو حامدیم .شب پنجشنبه ۳ اسفند ۹۶، شمام الان رفتی حمام یکم اب بازی کنی .این تقریبا جزء برنامه های همیشگیه وقتی میریم خونه عمو حامد . ...

سلام سلام مامانی جونی امروز ۳ اسفند ۹۶ و ما هنوز گرگانیم .امروز سر ظهر رفتیم جنگل النگدره یه دور زدیم و شما و بهار یکم تو پارک بازی کردین و یه دور هم رفتیم تا زیارت و برگشتیم . امیدوارم بهت خوش گذشته باشه و خاطرات خوبی برات رقم خورده باشه . دیشب هم دوباره با بهار رفتید فیلی نیلی و منو بابایی و عمو حامد اینا رفتیم زیارت کافه نشستیم . ...

روز ۱۸ فروردین ۹۶رفتیم کنسرت حامد همایون تو سینمای چالوس و برگشتنی سه تایی رفتیم برگر بار احمدرضا عابدزاده تو متل قو .🎈🎈 کلا نمیشه ما از جلوی برجهای سفید متل قو رد بشیم و مغازه ی عقاب آسیا رو رصد نکنیم چون یکی از اسطوره های دوست داشتنیِ فوتبالیه من و بابا نوید و البته شماست 😊😊همون اولش که از ماشین پیاده شدیم شما دویدی طرف اقای عابدزاده و با همون زبون شیرین و خوشمزه ات گفتی سلام عقاب آسیا😄😄و ایشونم جوابتو دادن و بغلت کردن و گفتن به به سلام، چه پسر گلی ، اسم شما چیه ؟ شمام گفتی اسمم مانیه ، ۵ سالمه 😅بعد هم با گوشیم ازتون عکس گرفتم و بعد آقای عابدزاده گفتن میشه منم به عکس از آقا مانی بگیرم و با گوشی خودشون سلفی انداختن . بعدشم که یه شام خوشمزه ...

بیستم شهریور ۱۳۹۶ دقیقا مصادف با تولد من عروسی خاله مریم و عمو خلیل بود .قبل عروسی کلی دنبال لباس برای شما گشتم تا یه جورایی سه تایی ست کنیم .شما رو میگذاشتیم خانه ی بازی که کلی دوست داشتی و ترجیح میدادی بری اونجا تا با ما به خرید بیای .من و بابایی هم برای اینکه هم شما رو خسته نکنیم و هم بهتر به خریدها برسیم میبردیمت خانه ی بازی ، هر وقت هم وه نی اومدیم دنبالت میگفتی مامانی چرا اینقد زود اومدین ، بازیم نصفه مونده😜😜 خلاصه این لباسها رو برات گرفتم و شب عروسی هم با بابا رفتید آرایشگاه و بعدش هم رفتیم آتلیه که یه یادگاری خوب برامون باقی بمونه . این تو فروشگاهه که فروشنده ازت عکس گرفت و گذاشت توی اینستاش 😘😘😘 القصه اون شب خیلی شب خوبی بود و ک...