مانی مانی ، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 1 روز سن داره

مانی ، زندگی ِ مامانی و بابایی

22 خرداد93

1393/3/22 1:52
نویسنده : روجا
196 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر قشنگم.

محبتخبر خبر خبردار....

مامانی تولد بابایی نزدیکه .شنبه 24 خرداد تولد بابا نویدی ، گل نویدی شماست و البته قلب من.

وقتهای که میخوای خودت رو واسه بابایی لوس کنی و تو دلش جا بشی صداش میکنی گل نویدی ، بابای جونی و ....

امروز صبح که بیدار شدی از شما پرسیدم مامانی صبحونه چی بخوریم و شما هم گفتی ماکارونی و حسب الامر واسه ناهارتون ماکارونی درست کردم . عاشق سیب زمینی سرخ شده ای به حدی که هر وقت من دارم آشپزی می کنم وقتی صدای روغن داغ که چیزی توش می ریزم رو می شنوی میدویی میای آشپزخونه و میگی« وااای زمینا» به سیب زمینی میگی زمینا.مرغی که کوچولو کوچولو خرد میکنم و با سیب زمینی قاطی میکنم و تو کره و آبلیمو تفت میدم رو هم خیلی دوست داری که اکثراً واسه عصرونه برای شما درست میکنم و البته کباب .

همیشه وقتی هوس کباب میکنی بابایی مارو میبره کته کبابی طالقانی و اونجا دیگه با همه ی عموها دوست شدی .ازت میپرسیم میریم کباب بخوریم عمو چی میگه ؟شما هم جواب میدی «عمو چتویی»یعنی عمو چطوری؟

خلاصه کلی رفیق داری اونجا....

 

پسندها (1)

نظرات (0)